کوی

حرفهای عاشقانه

در کوی خرابات نگاری دیدم

۳,۲۸۱ بازديد

در کوی خرابات نگاری دیدم
عشقش به هزار جان و دل بخریدم

بوئی ز سر دو زلف او بشنیدم
دست طمع از هر دو جهان ببریدم


در کوی خرابات..

۳,۵۶۸ بازديد

در کوی خرابات نگاری دیدم
عشقش به هزار جان و دل بخریدم

بوئی ز سر دو زلف او بشنیدم
دست طمع از هر دو جهان ببریدم

کوی محبت..

۳,۸۳۷ بازديد
در کوی محبت به وفایی نرسیدیم

 

رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم

هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت

چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم

 

با آن همه

آشفتگی و حسرت پرواز

چون گرد پریشان به هوایی نرسیدیم

گشتیم تهی از خود و در سیر مقامات

چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم

 

بی مهری او بود که چون غنچه ی پاییز

هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم

ای خضر جنون ! رهبر ما شو که در این راه

رفتیم و سرانجام

به جایی نرسیدیم