می

حرفهای عاشقانه

صبح و غزل امید...

۳,۵۳۹ بازديد
صبح و غزل امید، من باشم و تو
بر بام جهان اسیر، من باشم و تو
لی لی به روی ساحل دریا می رفت
آن دخترک سپید، من باشم و تو
ای کاش سپیده ای بیاید از راه
دریا و هم آغوشی و من باشم و تو

نخورده می چه داند ؟

۳,۶۴۹ بازديد
نخورده می چه داند شراب یعنی چه ؟
ندیده آب چه داند سراب یعنی چه ؟
درست نیست که بدانی چه حالتی دارم
مرا ببین که بدانی خراب یعنی چه !