دوشنبه ۲۵ دی ۹۶ | ۰۹:۱۲ ۵,۴۸۴ بازديد
کاری کن
ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد
در دریا
چاره جز
عاشق بودن
نیست
کیکاووس یاکیده

فصل ها
رنگ به رنگ
در لباست جا به جا می شوند
از آستینت
جنگلی روییده است
و هزار باغ پنهان
در سینه داری
تا همیشه برای خداحافظی
از لباست
برف ببارد
از آتش عشق در جهان گرمیها
وز شیر جفاش در وفا نرمیها
زانماه که خورشید از او شرمندهست
بی شرم بود مرد چه بی شرمیها