اشک

حرفهای عاشقانه

هوا سرد است

پنجشنبه ۲۷ تیر ۹۸ | ۱۶:۵۹ ۳,۲۰۸ بازديد
هوا سرد است
من از عشق لبریزم
چنان گرمم
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است
هوا سرد است اما من
به شور و شوق دلگرمم
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟
تو را هر شب درون خواب می‌بینم…
تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم
و وقتی از میان کوچه می‌آیی
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم
به خود آرام می‌گویم:
دوباره خواب می‌بینم!
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد
بیا…
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم


برچسب ها: هوا, سرد, عشق, لبریزم, چنان, گرمم, خویش, سرگرمم, رفت, روزها, لحظه, خاطرم, شور, شوق, فصل, بهاران, زمستان, تمام, دسته های, نرگس, دی, ماه, می چینم, میان, کوچه, زلال, اشک, خواب, آرام, شعر, عاشق, عاشقانه, عاشقی,

توی کافه...

دوشنبه ۱۳ خرداد ۹۸ | ۱۲:۳۱ ۳,۲۵۲ بازديد
توی کافه...
اشک من...
شوق رقیبم   
بُهت تو
غم نخور من می روم بیرون...تو چایت را بنوش!


برچسب ها: توی, کافه, اشک, شوق, رقیبم, بهت, غم, نخور, می روم, چایت, بنوش, شعر, عاشق, عاشقانه, عاشقی,

روزی...

پنجشنبه ۰۹ خرداد ۹۸ | ۲۲:۲۴ ۳,۲۸۰ بازديد

روزی

جایی

دقیقه ای

خودت را باز خواهی یافت

و آن وقت

یا لبخند خواهی زد

یا اشک خواهی ریخت…


برچسب ها: روزی, جایی, دقیقه, خودت, باز, خواهی, یافت, وقت, لبخند, اشک, ریخت, شعر, عاشق, عاشقی,

در خیالات خودم...

چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۹۸ | ۱۳:۳۶ ۳,۲۸۵ بازديد
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست


برچسب ها: خیالم, خیالات, باران, بارانی, می رسم, خانه, خیابان, خستگی, باز, می خندم, می پرسم, چای, دستهایم, بین, دستانی, ایوانی, لبریز, پشت, پایت, اشک, می ریزم, نبودنت, مهمانی, تنها, گل, واژه, شعر, عاشق, عاشقانه, عشق, عاشقی, غمگین,

از غم جدا مشو

شنبه ۲۷ مرداد ۹۷ | ۲۰:۰۲ ۳,۸۰۶ بازديد

«« از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل »»                                     

                                      «« اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل »»

«« گریان فرشته ایست که در سینه های تنگ »»                                     

                                      «« از اشک چشم نشو و نما می دهد به دل »»



برچسب ها: غم, جدا, مشو, اشک, چشم, فرشته, ایست, سینه, شعر, عاشق, عاشقانه, عشق,
این دردها به درد دل من نمی خورند
این حرفها به درد سرودن نمی خورند

شیواست واژه های رخ و زلف و خط و خال
اما به شیوه ی غزل من نمی خورند

ما و دل و طنین تپیدن به بحر خون
این شعرها به بحر تتن تن نمی خورند

من در شبكه هاي اجتماعي

موضوعات

نويسندگان

آرشيو

برچسب ها

پيوندها

خلاصه آمار

  • مجموع نمایش‌ ۶۷۶,۸۰۲
  • مجموع بازدید ۱۳۰,۵۵۰
  • بازدید امروز ۴۵۶
  • بازدید دیروز ۸۰۷
  • مجموع مطالب ۲۶۰
  • مجموع نظرات ۲۵
  • افراد آنلاین ۴

دنبال كنندگان

۲۱ نفر
اين وبلاگ را دنبال كنيد   +
پنجشنبه ۳۰ فروردین ۰۳

تازه ترين مطالب

پربازديدترين مطالب

موزيك

محبوب ترين مطالب

پربحث ترين مطالب

آخرين نظرات

فارسي بلاگ : رسـانه وبلاگ نويسان حرفـه اي